LoverToLover



می گویم بیا بی خیال عشق شویم !
راستش را هم که بخواهی .
از من عاشقی و عاشق شدن بر نمی آید ؛
من برای داشتنت ؛ برای خواستنت 
بیش از حد تصور حسودم .
راحت تر بگویم 
عشق از نگاه من ؛
یعنی بی توقع بودن ؛ بی توقع ماندن
عشق یعنی :
همه ی وجودت را پای کسی بدهی
و به پاداشش هیچ نخواهی؛ هیچ !
.
بیا بی خیال عشق شویم
که از نگاه من همین دوست داشتن زیباست
همین که من بی قرار بوی تنت شوم .
یا که دلشوره بگیرم برای لحظه های نبودنت .
در دلم تصدق چشمای زیبایت شوم .
خستگی هایت را که شانه باشم
چشم بسته هم بتوانم روی ماهت راببینم .
یا که نه اصلا 
در لا به لای تار به تار موهای ت
بمیرم
کافیست !
به خدا کافی ست !

- فکر کردم با خودم دیدم حق با توئه.
آدم تنهایی کار کنه خیلی بهتره.
فکر می‌کنم فرهاد هم بیستون رو تنهایی کَنده.
فرهاد رو می‌شناسی؟
+ بله، همشهری‌مانه؛ پنج فرسخی این‌جاست.
- ها! باریکلا، ولی بیستون رو فرهاد نکَنده.
+ می‌دانَم.
- کی کَنده؟
+ عشق کَنده، عشقِ شیرین.
- باریکلا! اهلِ دلم که هستی.
+ آدم که بی‌دل نمی‌شه آقا!

من مال توام مثل نگهبان نگهم دار
در جیب خودت جا بده، پنهان نگهم دار
من مست تو هستم تو اگر دولت عشقی
با ضربه شلاق مسلمان نگهم دار
من قالی پرمشتری ات میشوم اما
جان پدرت! در خود ایران نگهم دار
یک عمر زیاد است ولی زحمت اگر نیست
تا رد شدن فصل زمستان نگهم دار
وقتی که پزشکان همه کردند جوابم
مومن شو و با نذر خراسان نگهم دار
دریایم و آسودگی ام عین ملال است
حتی شده با زور، پریشان نگهم دار
« ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست »
پس دور نزن، در خود میدان نگهم دار.

خودش که نمی دانست !
من تمامِ عیب هایش را می دانستم ، حتی بدترینشان را .
اما باز هم دوستش داشتم ،
من با علمِ به همه ی ایراداتِ او ؛
می خواستم تمامِ زندگی ام را به پایش بریزم .
و این "عشق" بود !
این که نقص هایش را بدانی و با چشمانِ باز ، بخواهی اش !. ❤

زن هر چقدر هم که بزرگ شود؛
همسر شود؛
مادر شود؛
مادربزرگ شود.
درونش هنوز هم "دختری" کوچک چشم انتظار است؛
انتظار می کشد برای لوس شدن،
محبت دیدن،
دستی می خواهد برای نوازش،
و چشمی برای ستایش.
مهم نیست چند ساله شدی؛
زن که باشی،
دنیای درونت همیشه صورتی ست.

احتمالاً تو را امروز ببینم 
شاید کمی هم مثل همیشه دیر کنی
ممکن است
همان پیرهن آبی را پوشیده باشی
فکر کنم
به محض دیدنم لبخند ن بگویی :
"وای عشقم شرمنده توو ترافیک گیر کردم"
احمقانه شاید اما
آموختم بعدِ تو
با قانون احتمالات زندگی کنم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه جوان روانشناسی سبک زندگی صحیح و سالم ignacio شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت دانلود پروژه فناوری و تکنولوژی Tiana